خدای خوب من سلام !
بهت زده ام از کارهایت ، از اینکه یک دفعه همه چیز را به هم میریزی ، راستش من بلد نیستم مقاوم باشم بلد نیستم غر نزنم ،من گمان نمیکنم پشت آن همه دردِ یکجا دوباره نیازمند امتحان الهی تو باشیم، من کسی نیستم که بخواهم برای تو تعیین تکلیف کنم اما ، خدایِ من ، از اول هم قرارمان این نبود قرار بود دوست باشیم ، قرار بود من دردهایم را ، غر و لند هایم را فقط برای تو بگویم ، قرار بود تو جایگزین باشی جای او که از ما گرفتی ، قرار بود آسانی ها از آنِ ما باشد ، خدای عزیزم تو خودت شاهد آن همه قضیه های پیچ در پیچ ما بودی ، هنوز هم سر خیلی از آن اتفاق ها شاکر تو هستم که چقدر گاهی به این فکر میکنم خطر از بیخ گوشما۰ن گذشت و تو کمک کردی و تو معجزه کردی ، که من هر لحظه که به آن روز شوم فکر میکنم که اگر نبودی که اگر خوب نمیشد چه میکردیم در غربت آن روزها ، که اگر نبودی زندگی مان بعد او که از ما گرفتی چقدر تیره و تار میشد خدایا اینها مد نظرت باشد لطفا ، خدای من یک لحظه فقط گوش بسپار به من ،یک لحظه به من وقت بده خواهش میکنم من التماس میکنمت که بخواهی و بشود به راحتی که مشکلی نباشد و اشتباه شده باشد ، مرا با غصه عزیزانم امتحان نکن که من خرد و تکه تکه میشوم برایشان ، از درگاهت معجزه میخواهم ، میدانم شاید حرف تو چیز دیگری باشد اما خدا روی منِ کوچولوی غم زده را زمین ننداز ، من اشتباه کرده ام درست ، او اشتباه کرده درسا اما بگذار به داشتنت افتخار کنم نشانم بده باز هم معجزه میکنی ، خدایا برای تو کاری ندارد قدرتها در دست توست خواهش میکنم همین یکبار معجزه کن برایمان ، معجزه کن برایشان
خدایا خسته و دلمرده ام نکن ، من خواستم که شاد باشم لبخند زدم و شاکرت بودم ، امید داشتم و دارم به بودنت ، خواهش میکنم این بار هم کمک کن ، معجزه کن خدا نشانم بده هستی و میبینی و میشنوی...
پ.ن:دعایمان کنید که خوب بشود..
- سه شنبه ۲۱ دی ۰۰