نجوایِ بی پروا

رنجِ آدم یکجا ساکن نمیمونه

همسایه دیوار به دیوارمون باغ گل محمدی دارن ..هرسال همین موقع ها میچنند میارن خونه پهن میکنند توی حیاطشون تا خشک بشن امسال زده اند به کار گلاب گیری علاوه بر خشک کردن گل ها ..خوب ما هم خداروشکر از عطر خوش گل محمدی بی نصیب نمیمونیم ..امین الدوله و رز صورتی رنگ حیاطمون بهار رو آورده توی خونه ..پنجره که باز میمونه باد عطر خوش گل محمدی و امین الدوله رو قاطی میکنه و میاره توی اتاقم و من انقدر حس خوب پیدا میکنم و چشمهامو میبیندم و نفس میکشم تا برای یک لحظه هم که شده آرامش پیدا کنم :)

جانانم ؛ روزایی که دارن میگذرن هرروزش بی حوصله تر وخسته تر از اونم که کارهامو انجام بدم ..روحم به شدت ناراحته ..شب و روز فکر میکنم ، که همش فکر الکیِ .شبها انقدر فکرهام زیاده که خوابم نمیبره ذهنم پر شده از خیلی چیزا که نمیتونم کنار بیام با خیلی هاش ! هرلحظه حس میکنم دیگه جا نداره و همین الانه که متلاشی شه ! هر شب دلم تنگ تر از همیشه هست برات ، روز یا شبی نیست به این فکر نکنم کجایی و در چه حالی ! میدونی این روزا سر هرچیز استرس و دل شوره دارم ! میترسم از آینده نامعلوم و فقط همین جمله به ترسهام غلبه میکنه که پرنده ای که از مترسک میترسه همیشه گشنه میمونه ..و یه جورایی همین یه جمله بهم هشدار میده مبادا بترسم و گشنه بمونم. روزای سختی رو در پیش دارم و دارم روی خودم کار میکنم از خیلی از چیزای زندگی فعلیم جدا بشم و ازشون دل بکنم ..خاطراتتو بذارم زیر پام و برم بالا و همیشه رو دوشم نکشم که خسته نشم ..دعامون کن ..

 

پی نوشت: یه وقتهایی به جای غریبی از زندگی میرسی که به تمام افکار مثبت و روزای خوب میگی برو بابا :))

 

Designed By Erfan Powered by Bayan